یکی از مجریانی خوبی که در تاریخ تلویزیون یادِ او و برنامههایش زنده میشود شعله قهرمانی است، مجری که مدتهاست جای خالی اش در برنامههای خانوادگی تلویزیون احساس میشود و صدا و نامش را با “تصویر زندگی” شبکه دو سیما به یاد میآوریم، او این روزها در شبکه جامجم، “خانهمهر” را اجرا میکند، به گفته خودش هیچگاه دوست نداشته در برنامهای غیر از خانوادگی حاضر شود.
رشته تحصیلیاش ربطی به کاری ندارد که شناخته میشود؛ حسابداری خوانده و اتفاقاً از زمانی که متأهل شد و فرزندی داشت پایش به برنامههای خانوادگی تلویزیون باز شد؛ برخلاف برخی که برنامه خانوادگی اجرا میکنند اما بعضاً شرایط زندگیاش متناسب با خط و مشی آن برنامه ندارد.
داستانِ مجری شدن شعله قهرمانی قابل توجه است؛ سال ۱۳۶۷ وقتی صداوسیما فراخوان استخدام داد چون خواهرم استرس داشت با او در آزمون شرکت کردم. پس از ۲ مرحله پذیرفته شدم و سال ۱۳۶۸ در رادیو مرکز یاسوج کار خود را شروع کردم. تا اینکه سال ۱۳۷۳ به تهران آمدم و برنامههای رادیویی بسیاری را اجرا کردم از جمله بهداشت در خانواده، نسیم صبح، راز نامها، گفتار۲، خانه و خانواده، راه شب و…
از سال ۱۳۷۳ کارم را در تلویزیون با برنامه “تصویر زندگی” از شبکه دو شروع کردم. و از سال ۱۳۷۹ نامم به عنوان مجری برنامه خانوادگی در تاریخ تلویزیون باقی ماند. همزمان از سال ۱۳۸۲ در شبکه جهانی جامجم “خانه مهر” را اجرا کردم و هنوز هم در این مسیر قرار دارم. یکی از نکاتی که شعله قهرمانی به آن اشاره کرد این است که کارش را عاشقانه دوست دارد و همین عشق است که باعث شده تا در طول ۲۵ سال به هیچوجه خسته نشود.
این مجری شناختهشده و قدیمی که در چند سال اخیر کمتر در آنتن شبکههای سراسری دیده شده، میگوید: من عاشق خانوادهام و مسائل مربوط به خانوادهام در اولویت قرار دارد. درست است که خیلیها شعله قهرمانی را میشناسند، اما وقتی به خانه میروم کاملاً یک زن خانهدار میشوم. با عشق برای فرزندانم غذا میپزم و اگر غذای جدیدی یاد بگیرم، حتماً با ذوق برای بچههایم درست میکنم، چون معتقدم اگر من یک خانواده موفق داشته باشم، این موفقیت به زندگی اجتماعی من سرایت میکند و من دوست دارم یک مجری خوب و یک همسر و مادر خوب باشم.
نکته جالبی در گپ و گفت با خانم مجری دستمان آمد که مجری برای موفقیت نباید اجرا بازی کند یا به خاطر دیده شدن دست به هر کار تصنعی و غیرصادقانهای بزند؛ او این چنین گفت: همیشه سعی کردهام در اجرای برنامه خودم باشم و رفتار تصنعی نداشته باشم. در طول این سالها تلاش کردهام همراه مردم باشم و حرفهای دل آنها را بزنم. وقتی مجری با مخاطب صادق باشد حرفهایش دیگر برای مخاطبانش تکراری نمیشود. زمانی فرد اسیر تکرار میشود که با مخاطبش یکرنگ نباشد. در این صورت مخاطب او را پس میزند. در اجرای برنامهها، برقراری ارتباط صمیمی و نزدیک با مخاطب و هم احساس بودن با او اهمیت زیادی دارد. ازسوی دیگر تلاش میکنم اطلاعات خودم را به روز کنم.
یادش بخیررررر