معماری برازجانی: گربه ای روزی به موشی زد تشر کای تو موش ِ بی نوای ِ دربدر تا به کی اینجا و آنجا می دوی در پی ِ یک لقمه بیجا می روی درس قدرت را بیا از من بگیر گربه ام پر قدرتم مانند شیر سایه ی آرام جانت می شوم جای تو […]
معماری برازجانی:
گربه ای روزی به موشی زد تشر
کای تو موش ِ بی نوای ِ دربدر
تا به کی اینجا و آنجا می دوی
در پی ِ یک لقمه بیجا می روی
درس قدرت را بیا از من بگیر
گربه ام پر قدرتم مانند شیر
سایه ی آرام جانت می شوم
جای تو اینجا و آنجا می دوم
در عوض تنها بگو من سرورم
گوشه ای از مال تو من می برم
ما بقی هر گوشه و در هر مکان
مال تو از شر هر دشمن امان
بعد از آن من می شوم دائم سپر
نازنین هر جا که می خواهی بپر
موش ما چون دشمنش را می شناخت
خانه اش بر کرسی حرف ش نساخت
شد به کار سخت خود راضی و شاد
همتش را پایه ی عزت نهاد
گر چه کم اما به رزقش شد رضا
سفره اش کوچک ولی بس با صفا
تکیه اش شد بر خدای مهربان
بست از آن دشمن به قدرت او زبان
عاقبت آن گربه ی ملعون و پست
چشم خود از همت آن موش بست
کلماتی که دیگر کاربران عزیزمان آن را جستجو کرده اند:
- شعر طنز درباره موش
دمتون گرممممممم عالی مثل همیشه