سه شنبه, ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | 2024-04-23
کد خبر: 4152 |
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۴:۱۱ | ارسال توسط :
360 بازدید
۱
13
ارسال به دوستان
پ

جزیره مجنون زیر غرش تانک و توپ می‌لرزید. دشمن به ما نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. محمدرضا تمام قد بلند شد. بعد از آن که آخرین گلوله آرپی‌جی اش را شلیک کرد، گلوله تانکی جلوی پایش به زمین نشست و… به گزارش تایم آرامش، جانباز عبدالله مؤمنی برادر شهیدان اسدالله، محمدرضا و علی مؤمنی است، جانباز […]

جزیره مجنون زیر غرش تانک و توپ می‌لرزید. دشمن به ما نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. محمدرضا تمام قد بلند شد. بعد از آن که آخرین گلوله آرپی‌جی اش را شلیک کرد، گلوله تانکی جلوی پایش به زمین نشست و…

۵ برادر لباس رزم پوشیدیم و راهی جبهه شدیم
۵ برادر لباس رزم پوشیدیم و راهی جبهه شدیم
به گزارش تایم آرامش، جانباز عبدالله مؤمنی برادر شهیدان اسدالله، محمدرضا و علی مؤمنی است، جانباز ۴۵ درصدی که مدت‌ها فرمانده، همرزم و همسنگر برادران شهیدش بود، اما در نهایت آن‌ها به قافله شهدای کربلا رسیدند و حاج عبدالله ماند تا امروز راوی حماسه‌آفرینی‌های برادران شهیدش در جبهه‌های حق علیه باطل باشد. جانباز مؤمنی که ۵۵ ماه از عمرش را در جبهه‌ها گذرانیده و چند بار مجروح شده است، فرماندهی گردان روح‌الله را در پرونده خدمتی خود دارد.
وی که در عملیات‌هایی، چون طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، خیبر، تک مجنون جنوبی، والفجر ۴، والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵ و مرصاد شرکت داشت، سال‌ها پس از اتمام دفاع مقدس همچنان در سپاه خدمت می‌کرد تا اینکه سال ۸۳ بازنشسته شد و اکنون در دانشگاه‌های دامغان تدریس می‌کند.
کمی از خانواده‌تان بگویید. زمان جنگ این خانواده که سه شهید تقدیم کرده است چه جو و حال و هوایی داشت؟
ما اهل دامغان در استان سمنان هستیم. پنج برادر و دو خواهر بودیم. با آغاز جنگ تحمیلی همه پنج برادر راهی میدان نبرد شدیم. اولین رزمنده خانه ما که اولین شهید خانواده هم شد، اسدالله بود. بعد از ایشان من راهی شدم و بعد از من هم احمد برادر دیگرم لباس رزم پوشید و به دنبال او علی و محمدرضا که هر دو با هم و درکنار هم در عملیات تک جزیره در حالی‌که من فرمانده‌شان بودم به شهادت رسیدند. من هم به افتخار جانبازی نائل شدم.
اسدالله متولد چه سالی بود؟
برادرم اسدالله متولد ۲۹ شهریور ماه ۱۳۴۱ بود. ایشان دوره ابتدایی را در مدرسه پهلوی و راهنمایی را در مدرسه اروندرود تمام کرد و در هنرستان شهید چمران در رشته ساختمان دیپلم گرفت. اسدالله تابستان سر کار می‌رفت و از دستمزدی که می‌گرفت به افراد مستمند کمک می‌کرد. کارهای بنایی خانه را انجام می‌داد. بسیار اهل ورزش بود. دوستانش یک تیم فوتبال تشکیل دادند و اسم آن را «طلوع» گذاشتند. اسدالله هم یکی از بازیکنان تیم بود.
بازیکن خوبی هم بود؟ خاطره‌ای از روزهای ورزش کردن‌هایش دارید؟
برادرم وقت بازی خیلی تند می‌دوید. یادم است یک روز برای اینکه اغلب موقعیت‌های پستی در داخل زمین را امتحان کند، از حمله به دفاع رفت. شهید مهدی باقریان، توپی را که به سوی دروازه‌شان می‌رفت دفع کرد. اسدالله و مهدی ناظمی داخل زمین محکم به هم برخوردند و هر دو به زمین افتادند. از پشت ابروی اسدالله خون فواره زد و زیرپوش سفیدش را رنگی کرد. بچه‌ها دور اسدالله را گرفتند و به او دستمال دادند تا خون را پاک کند. وقتی دستش را از بالای ابرو برداشت چندین سانت پاره شده بود. مهدی ناظمی ناراحت و شرمنده شد و هر چه اصرار کرد او را ببرد بیمارستان قبول نکرد. زیرپوش خونی‌اش را از تن درآورد و پاره کرد و زخمش را بست که خون بند بیاید، اما نشد. به بچه‌ها گفت: «شما به بازی ادامه بدین!» و خودش بیمارستان رفت. پشت ابرویش شش بخیه خورد.
فوتبالیست خانه‌تان چطور سر از جبهه در آورد؟
اسدالله سال ۱۳۶۱ به عضویت گروه مقاومت پایگاه بسیج شهید «مصحفی» درآمد و فنون نظامی را همانجا یاد گرفت. او با آغاز جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به جبهه برود. مرحله اول، چند ماه را در غرب کشور و در مهاباد، محل سایت رادیو و تلویزیون و پادگان حمزه بود. مرحله دوم هم دوباره به مهاباد برگشت. خوب به یاد دارم در وصیتنامه‌اش نوشت: «بوی غربت اسلام در منطقه غرب می‌آید.» یک بار از کردستان زنگ زد و به مادرگفت: «برایم سمنان چشم پزشکی نوبت بگیر!» مادرم برایش نوبت گرفت. دو روز بعد آمد رفت دکتر و عینکش را عوض کرد. هنوز عرق او خشک نشده بود که بعد از سه روز گفت: «می‌خوام برم!» مادر گفت: «کجا؟» گفت: «غرب!» گفتم: «تازه از راه رسیدی چند روز صبر کن! فردا تشییع جنازه دوستت شهید آذری است.» گفت: «حالا که این‌طوره حتماً باید برم و جای خالیش رو توی جبهه پر کنم.» گفتم: «برو خدا پشت و پناهت.»
منبع خبر ( ) است و پرتال خبری و تفریحی تایم آرامش در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 4152 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  09379341003  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پرتال خبری و تفریحی تایم آرامش مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پرتال خبری و تفریحی تایم آرامش در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 1
    1. نویسنده :mehrnooshbakhtiar76

      الهی